داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید

داستان آموزنده جدید,داستان بسیار زیبا,داستان جالب,داستان جدید

داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید

داستان آموزنده جدید,داستان بسیار زیبا,داستان جالب,داستان جدید

داستان ضرب المثل یک خشت هم بگذار در دیگ

داستان ضرب المثل یک خشت هم بگذار در دیگ

داستان ضرب المثل یک خشت هم بگذار در دیگ | داستان ضرب المثل

عروس خودپسندی ، آشپزی بلد نبود و نزد مادرشوهرش زندگی می کرد .

مادرشوهر پخت و پز را بعهده داشت . یک روز مادرشوهر مریض شد و از قضا آن روز مهمان داشتند .

عروس می خواست پلو بپزد ولی بلد نبود ، پیش خودش فکر کرد

اگر از کسی نپرسد پلویش خراب می شود و اگر از مادر شوهرش بپرسد

آبرویش می رود و او را سرزنش می کند.

پیش مادر شوهرش رفت و سعی کرد طوری سوال کند که او متوجه نشود که بلد نیست آشپزی کند.

از مادرشوهر پرسید : چند پیمانه برنج بپزم که نه کم باشد ، نه زیاد ؟

مادر شوهر جواب سوال را داد و پرسید : پختن آنرا بلدی ؟

عروس گفت : اختیار دارید تا حالا‌ هزار بار پلو پخته ام. ولی اگر شما هم بفرمائید بهتر است.

مادرشوهر گفت : اول برنج را خوب باید پاک کنی

عروس گفت : میدانم

مادرشوهر گفت : بعد دو بار آنرا می شویی و می گذاری تا چند ساعت در آب بماند.

عروس گفت : میدانم  ادامه مطلب ...